داستان فارسی

چند جاکلیدی ساده

چند جاکلیدی ساده پیاده و تند تند به سمت کلاس می‌رفتم، صدایی شنیدم: «خانم، خانمممم نمیخرین؟» برگشتم پسرک خیلی کوچک ... ادامه مطلب