ابوجهل های سرخ …


(یک شعر، یک نگاه)
شعر: حسین دیلم کتولی
نگاه: منصور خورشیدی

[ ابوجهل های سرخ …]

یقه کتم را که بر می گردانم
تابستان جا می ماند
کنار لیوان آب
و عطسه ها
ببرهای حاشیه ی پیراهنم را
خیس می کنند
در فصل های بدون خوشه
ربات ها عملیات ِ انتحاری نهنگ ها را
به دریا می کشند
هنوز از گلوگیری ی گیلاس ها
طعم باغ تلخ نشده
فنجانم را بدون فیل
واژگون می کنم
روی خط های شکسته
سیب های سرطانی
مثل نوشابه های زمزم
بهشت را ارزان می فروشند
ولکه های اناری ی افتاده از تابستان
ملحفه ها را به جنگ های تن به تن
جیغ می شوند
دوقدم دور تر از تخت
هندوانه های ابوجهل
سرخی لب ها را به گورستان می برند
چه قدر می شود
زمستان را لای پتو پیچید
سرسام پنکه ها را جدی نگرفت
سنجاقک هایی که
از پیراهن آب نم می گیرند
خواب را به پرده های نازک ِ گل های کاغذی
می سپارند
این را همه می دانند
شاهپرک ها از آیه خوانی ی فواره ها
چیزی نمی دانند
من تابستان را گوشه ی چپ آینه می برم
تا مقتل خوانی باران که تمام شد
لیوان آب را سر بکشم
امسال توله ببرها تعطیلات تقویم را پر می کنند .


تصرفی در مظاهر اشیا، وسعت دادن به جهان واژه ها سهمی است که شاعر در آفرینش و خلق شعر از خود به جای می گذارد . با این شگرد وارد حیطه ی تفکر مخاطب می شود . چون فاصله ی بین تصویر حسی و ماورای آن را به خوبی درک کرده است .
ببر ها حاشیه ی پیراهنم را
خیس می کنند
در فصل های بدون خوشه
و به درک هماهنگی زمان و مکان، حرکت و سرعت ، طنین و هماهنگی حروف رسیده است. حتی به معانی تازه تر برای کلماتی که حامل معنا نیستند.
«فصل بدون خوشه» اتفاقی تازه در ارائه تصویر
تصور می شود نیاز شعر امروز کشف همین کلمه ها باشد، اشیای ناشناخته ای که باید تصویری از آن ترسیم شود و نام بگیرد تا نمای رابطه شود . موضوعی که باید در نگاه نخست مورد توجه قرار بگیرد.
کلمه ی «فصل» با کار کرد بسیار خوب در «فصل های بدون خوشه» هویت خود را نشان داده است. به طوری که می توان آرایه ی ایهام را به آن اطلاق کرد.
هم چنان که استعاره ی «طعم باغ» و «عملیات انتحاری نهنگ ها» و هندوانه ابوجهل. سرخی لب ها را به گورستان می‌برند.
بی آن که شعر به غرض و هدفی آلوده شود و ارجاعی به بیرون از خود داشته باشد.
«شاهپرک ها از آیه خوانی فواره ها / چیزی نمی دانند»
حضور جهان، انسان و زبان در سیکل باز هرگز بسته نمی ماند چون هر شاعری با مکانیسم خیال و زبان به ارائه متن یا عبارتی می پردازد که جهان ذهنی خود را گسترده تر نشان دهد . اما ناتوانی در کاربرد کلمات و خلق تصاویر تجسمی (دیداری) پرداختن به ساحت معنایی و بی توجهی به نحو زبان گاهی شاعر را در یک حرکت تسلسلی – دورانی قرار می دهد که ذهن و زبانش بسته می ماند.
همیشه توقع شعر خوب را از دیلم داشته و داریم.

ادبیاتنقد ادبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *