بزرگداشت عبدالقاهر جرجانی
و روز نقد و نظریهی ادبی
سید مهدی جلیلی
شعر، یکی از شاخصههای اصلی هویت ایرانیست که جهان، ما را به آن و نامآورانی چون؛ خیام و مولانا و سعدی و حافظ و فردوسی و … میشناسد. ادبیات و هنر، بیمرزترین پدیدههای جهانیاند که بی هیچ مانعی، سراسر جغرافیای مادی و معنوی و اذهان جهانیان را درمینوردند. برای بسیاری از ساکنان این جهان، به عنوان مثال فرانسه، ـ از چند فوتبالیست که بگذریم – با نام ویکتور هوگو و ژول ورن و … مترادف است. ادبیات کهن ما، برساختهای از نظام فکری ایرانی ـ اسلامی و نگرشهای محتوایی و فنی ادبی گذشته است. چیزی که ادبیات معاصر ما از آن نظر، بسیار فقیر مینماید.
جهان امروز، در همهی علوم، جهان نظریههاست. «ایسمها»ی مختلف است که در غرب و آمریکا، پشت سر هم اندیشیده و تولید میشوند و بلافاصله، روشهای آفرینش و ارزیابی ادبی در سراسر جهان میگردند. جهانی شدن به این شیوه و در این مفهوم، بیشترین اثر مخرب در از خودباختگی و بیگانگی آثار ادبی و هنری را برای ما موجب میشود.
یکی از بایستههای حوزهی فرهنگ، بازگشت به متون گذشته و مطالعهی آکادمیک آن و حرکت از این رجعت با دست و دامنی سرشار برای امروز است.
در میان مطالعات موجود، عبدالقاهر جرجانی، چهرهایست که قامت بلند اندیشه و نظراتش از مرزهای جغرافیایی ایران و دنیای اسلام، گذشته و به تمام گسترهی جهان ادبی رخ نموده است. نظریات ارزشمند وی موجب تألیف مقالات فراوان شده است که تا قبل از یک دههی پیش سیوسه جلد کتاب مستقل در باب اندیشه و آرای ادبی وی به زبانهای مختلف منتشر شده که سهم زبان فارسی از آن میان فقط دو مقاله است.
عبدالقاهر جرجانی، قرآنپژوه، نحوی و ادیب قرن پنجم هجری، ملقب به «امام»، بنیانگذار دو علم از علوم سهگانهی ادبی، یعنی؛ معانی و بیان است و نشرهای متعدد آثار او عموماً، در مصر، ترکیه، لبنان و کشورهای عربی زبان بوده و اثر ارزشمند «اسرار البلاغه»ی او را نخستینبار، انتشارات دانشگاه تهران، به کوشش دکتر جلیل تجلیل در سال 1370 منتشر کرده است.دیگر اثر ارزشمند او «دلائل الاعجاز فی القرآن» را به طور تلخیص و تحلیل، دکتر سید محمد رادمنش در سال 1368، توسط آستان قدس رضوی انتشار داده است.
جرجانی، صاحب نظریهی مهم «نظم» در نقد و زیبایی شناسی ادبیست. اساس نظریهی نظم جرجانی، بر دلالت دقیق و هنری الفاظ بر معانی و نحوهی چینش و زیبایی ساخت که از بطن همان دلالت زاده میشود، استوار است. و یکی از ابتکارات ممتاز او در این نظریه، بحث «معنای معنا»ست. خاص بودن نظریهی نظم جرجانی در این است که پس از نُه قرن، هنوز تازه است و جلوه و شباهتهایی از آن را به گواه صاحبنظران نقد، میتوان در دیدگاههای فرمالیستهای روس و برخی مکاتب ادبی و در بطن دیگر نظریههای ادبی معاصر دید.
برگزاری «نخستین همایش ملی نظریه و نقد ادبی در ایران»، در سال 1389 و انتشار مجموعه مقالات آن در دو دفتر، گامی بلند و ارزشمند در مسیر این رویکرد است، اما، متاسفانه، تنها، چهار مقاله از آن، نگاه به درون دارد که در میان مقالات فصل «وضعیت نقد ادبی در ایران» قرار گرفته است و باقی مقالات پرشمار و البته ارزشمند آن به بررسی و کاربستهای نظریات غربی پرداختهاند.
برای رونق ادبیات و داشتن ادبیاتی شکوفا و ایرانی، نیازمند رونق نقد و نظریهادبی هستیم. عبدالقاهر جرجانی، چهرهی ممتاز و جهانی نقد و نظریهی ادبی است. تعیین روزی در تقویم رسمی کشور به نام «بزرگداشت عبدالقاهر جرجانی و روز نقد و نظریهی ادبی» میتواند، به عنوان موعدی سالانه، توجهی جدی را به این مقوله جلب کند و موجبات ثمراتی ارزشمند را فراهم نماید.
این پیشنهاد، میتواند از سوی شورای فرهنگ عمومی استان گلستان، که نهادی شایسته برای تصمیمسازی فرهنگیست به شورای فرهنگ عمومی کشور ارائه گردد، همچنانکه بزرگداشت بزرگانی چون سعدی و حافظ و … از سوی این نهاد محترم برای گنجاندن در تقویم رسمی کشور ارائه شدند.